از سبد راه اندازی مجدد: Leprechaun برمیگردد
بررسیها | 28/01/2019 | توسط استنلیو کوبریک
کنار گذاشتن با خنده.
این هم یکی دیگه! حماسه بی پایان مربوط به جهان سینمایی هیولاها که با یک راه اندازی مجدد در حال بازگشت هستند با یک فصل جذاب جدید غنی شده است! این بار به Leprechaun Returns ، شماره فصل [شمارش بر روی انگشتان] هشت ، یا شاید هفت بستگی دارد زیرا نسخه قبلی یک کل راه اندازی مجدد بود که قبلاً فراموش شده و به نوبه خود تنظیم شده است ، یا شاید دو مورد ، همانطور که اخیراً باهالووین اتفاق افتاد ، فیلم استیون کوستانسکی همچنین با پایان دادن به نسخه اصلی ساخته شده و همه چیز را که در دنبالهها اتفاق افتاد ، از قانون حذف میکند ، از جمله اینکه فیلم چهارم در فضا رخ داده است ، فصل شماره یک از امتیازات متولد شده در طول سالها. نود از ایده مارک جونز.
"یک لحظه صبر کن ، گفتی استیون کوستانسکی؟" بله ، من آن را گفتم! این او ، مردی است که قبلاً جای خالی ، روز پدر را به ما داده است که شاهکار مانبورگ است ، به طور خلاصه ، ما طرف "استاد عروسک جدید آن را مینویسیم کریگ اس. زاهلر" هستیم ، انتخابی که از قبل روی کاغذ انجام میشود لبخند بزنید و امیدوار باشید و چیز خاصی را حتی در زمینه ایدههای بازیافت بیست سال پیش قول میدهید. کوستانسکی تاکنون برای توانایی فوق العاده خود در به روزرسانی و ایجاد جلوه شخصی برای آثاری که از نظر تصور و اجرا بسیار قدیمیهستند ، برای عبور از نوستالژی کلاسیسیسم ، نامیبرای خود ساخته است. او مردی است که به مدت یک ساعت و نیم شما را از زمانی که کارپنتر هنوز فیلم میساخت پشیمان نمیکند ، زیرا خودش فیلمهایی میسازد که به نظر میرسد از زمانهایی که کارپنتر هنوز فیلم میساخت بیرون آمده است و آنها را طوری میسازد که گویی آن زمان یکی از بزرگان
"اوه؟"
با بازگشت Leprechaun ، Kostanski زندگی آسان و در عین حال کاری دشوار داشت. منظور من این است که این حماسه تاکنون به دلیل شروع کار جنیفر آنیستون مشهورتر است و بدلیل اینکه شخصیت شرور وارویک دیویس در شش فیلم از هشت فیلم بود ، نه به خاطر ارزشهای سینمایی غیرقابل انکار: این در مورد ادامه یک سنت با کیفیت بی عیب و نقص نیست بلکه از لحظه تاریخی استفاده کنید و از حق رای دادن برای انجام کاری شخصی و جالب استفاده کنید ، تا نشان دهد که حتی ساده ترین ساختمانهای روایی را میتوان با استفاده ماهرانه از خون ، رودهها و برخی شهودهای بصری زیبا تزئین کرد.
به طور خلاصه ، این اولین باری است که Kostanski در دستان خود مادهای منفجره را نمیبیند که بنا به میل خود با تکیه بر آن با لودگی ، بلکه "یک فیلم" ، بدون هیچ کیفیت واقعی ذاتی ، کاهش یابد و بنابراین باید به نوعی از ابتدا مطرح شود. روز پدر "یک فیلم تروما بود که برای دوران مدرن دوباره ساخته میشود" ، و بسیار خوب اکران شد. مانبورگ یک سمفونی تقریبا روانگردان بود که در آن همه چیز (طراحی ، فیلمنامه ، بازیگران ، چراغها ، صداها و رنگها) وقتی به صورت جداگانه و به طور کلی کامل گرفته میشدند ، در جای خود نبودند. Void یک نجار عالی است ، اما همچنین اولین فیلمیاست که در آن Kostanski کمیخستگی ، یا حداقل تنبلی در اتکا به نسخههای اصلی و اثر نوستالژی را به قیمت ایده جدید نشان داد.
افسوس ، بازگشت Leprechaun یک گام دیگر در مسیر عادی سازی و پیروی کورکورانه از مدلها است. هنوز "فاجعه او" یا یک فتوکپی از هزار فیلم دیگر نیست ، دارای ایدههای خنده دار است و چند انتخاب قاطع را انجام میدهد ، اما بیش از هر اثر قبلی ، کپی بدون شخصیت زیاد از آنچه قبل از آن ساخته شده است . و برای تعجب هیچ کس ، جنیفر آنیستون و وارویک دیویس در آنجا نیستند. آهنگ تم!
من آنجا نیستم زیرا او هیچ لعنتی نمیدهد ، اما آنقدر گه که تنها چیزی که برای او در این فیلم خواسته شد ، خواندن دو جمله از طریق تلفن بود ، حتی دیوانگی را نشان نمیداد ، و او هنوز هم به نه گفت نکته اینکه Kostanski مجبور شد دختری با صدای مشابه را برای تقلید از او استخدام کند. از طرف دیگر ، دیویس پدر شده است و از زمانی که صاحب فرزند شده است ، فهمیده است که دیگر وحشت برای او وجود ندارد - و اتفاقاً حدس میزنم این بدان معنا باشد که ما هرگز حتی دنبالهای برای فیلم Skinned Deep نخواهیم دید. فقط مارک هولتون است که در سال 1988 با بازی در نقش "تماشاگری که جیغ میکشد" خود را در سراسر جهان شناخته کرد ، انریکو پالازو است! " در یک گلوله بلانت "، او موافقت کرد که برای ادامه دادن به داستانی که در بهترین سنتهای ترسناک ، 25 سال پس از پایان فیلم اول شروع میشود ، بازی کند و دختر جنیفر آنیستون در آن بازی میکند.
نه آن واقعی که اتفاقاً وجود ندارد ، یعنی داستان. Leprechaun با جنیفر آنیستون و دوستانش به پایان رسید که وارویک دیویس را در باغ خانه برادران خود زنده سوزاندند و او را به چاه انداختند و Leprechaun Returns با بازگشت دختر جنیفر آنیستون به خانه برادران مادرش که در باغ او وجود دارد ، باز میشود. همه چاه سوخته است. تمام خانه در واقع از گریههای خرد شده ساخته شده است ، و در واقع لیلا و دوستانش به آنجا منتقل شده اند تا آن را دوباره روی پاهای خود بگذارند و از نظر انرژی از نظر اقتصادی مستقل شوند ، تا از شبکه خارج شوند.